مقابله با حسادت در رابطه
اولاً، می خواهم بگویم که حسادت نه یک احساس خوب است و نه بد. این نحوه استفاده شما از آن است. نحوه برخورد با حسادت سوال رایجی است که من از طریق صفحه تماس خود دریافت می کنم.
من چندین درخواست برای نزدیک شدن به این مشکل در یک مقاله داشته ام، و همیشه منتظر مانده ام و آن را به تعویق می اندازم، زیرا رسیدگی به آن موضوعی دشوار است.
من تصمیم گرفته ام که در نهایت آن را تجزیه کنم و افکارم را در مورد بهترین کارایی ارائه دهم.

آیا حسادت بد است؟
حسادت به عنوان یک احساس اصلا بد نیست. این نحوه ابراز حسادت (یا عدم ابراز حسادت) است که می تواند بد باشد.
به طور کلی، حسادت می تواند یک احساس بسیار مفید باشد. ممکن است آنقدر شما را ناراحت کند که مجبور شوید تغییری در زندگی خود ایجاد کنید. این در صورتی است که برای رشد ارزش قائل هستید.
می خواهم بگویم یکی از بزرگترین مشکلات در روابط این است که زن ها عصبانی می شوند و به خاطر حسادت خود با مرد خود جر و بحث می کنند.
و این مشاجرات اغلب به این دلیل اتفاق می افتد که آنها نمی خواهند حس حسادت خود را در وهله اول به مرد خود بپذیرند. آنها حتی نمی خواهند به خود اعتراف کنند. آنها میخواهند مردشان فکر کند که «عاقل»، تحت کنترل، «باثبات» هستند و نه یک عوضی دیوانه یا «ناامن».
خب، به جهنم با آن! عوضی دیوانه بخشی جدایی ناپذیر از زنانگی است.
خوب. این احتمالاً برای شما کمی “بیرون” است، پس بگذارید توضیح دهم…
انرژی زنانه خطی نیست. (انرژی مردانه است).
و بنابراین به دلیل حساسیت زیاد ما (به دلیل زنانه بودن) و به دلیل تغییر احساساتمان، گاهی اوقات می توانیم از نظر گونه های مذکر به عنوان یک عوضی دیوانه تلقی شویم.
شما نمی خواهید “دختر عوضی” باشید به این معنا که در تمایل خود برای صدمه زدن به دیگران بی بند و بار هستید. این قابل قبول نیست
اما در اینجا یک حقیقت ناخوشایند در مورد انرژی زنانه وجود دارد:
ایجاد می کند و نابود می کند .
همیشه خوب و خوش طعم نیست.
این بدان معنا نیست که شما با اره زنجیری به اطراف می دوید و مردم را تکه تکه می کنید.
منظورم این است که بگویم جریان احساسات در زنانه آنقدر قدرتمند است که می تواند نرم و آرام باشد و می تواند وحشی و خارج از کنترل باشد.
من در مورد رفتار بد با یک مرد صحبت نمی کنم، و انتظار دارم که او فقط آن را تحمل کند (اگر انرژی مردانه قوی داشته باشد، به هر حال این کار را نخواهد کرد – او فقط می رود!)
منظور من عنصر غیرمنطقی، خودانگیختگی و دیوانگی عاطفی است که زنانه مظهر آن است.
بسیاری از مردان و زنان این موضوع احساسی دیوانه وار را اشتباه می کنند. بنابراین زنان آن را سرکوب می کنند و به درون می روند.
این مثل این است که هرگز سیفون توالت را نشویید. در برخی مواقع، بوی آن به قدری بد می شود که باید سیفون توالت را بشویید.
چگونه با حسادت در یک رابطه مقابله کنیم؟ از آن استفاده کنید
حسادت چیزی نیست که یک زن زنانه باید به خاطر آن محکوم شود. به خصوص وقتی صحبت از رابطه صمیمی شما باشد.
چرا؟ چون حسادت یعنی اهمیت میدی.
این بدان معنی است که شما به مرد خود اهمیت می دهید و دوست دارید.
اما من نمی گویم که طبیعی است که وقتی مردتان آنقدر با زن دیگری صحبت می کند یا به زن دیگری لبخند می زند، به شدت حسادت می کنید. (این فقط می تواند دلبستگی مضطرب شما را تحریک کند.)
من می گویم که پاسخ به دانستن نحوه برخورد با حسادت در یک رابطه این است که بدانید وقتی احساس حسادت می کنید، همیشه زمان سرکوب کردن آن نیست.
گاهی اوقات، زمان استفاده از آن فرا می رسد.
این یک احساس قدرتمند است که اگر به درستی از آن استفاده شود، این قدرت را دارد که رابطه (و زندگی) شما را به سطح بالاتری برساند.
چگونه با حسادت در یک رابطه کنار بیاییم: خیلی دور نروید…
این ایده مخرب وجود دارد که اگر از نوع حسود هستید، اساساً شکسته اید، زیرا ناامن هستید.
خب، همه انسان ها سطحی از ناامنی دارند. مقدار کمی ناامنی مفید است. اگر آن را نداشتیم، انگیزه ای برای حفظ آنچه مال خودمان است نداشتیم.
ما انگیزه ای برای افزودن ارزش و تلاش برای مردمان، کسب و کارمان، یا هر چیزی که به آن علاقه داریم، نداریم.
اما بسیاری از مردم واقعاً از این ایده احساس ناامنی بدشان میآید، بنابراین آونگ را به سمت راست میچرخانند – جایی که خیلی دور میروند. آنها به راه حل هایی متوسل می شوند مانند این که از شریک خود بپرسند.

چرا ما رابطه باز نداریم؟
به طور فزایندهای با زوجهایی برخورد میکنم که به روابط باز رضایت میدهند ، و به شریکشان اجازه میدهند «آزاد» باشد (به شیوهای بد) هر کاری را که میخواهند انجام دهند، سعی میکنند احساسات حسادت یا «مالکیت» را از بین ببرند و از بین ببرند. .
یا به یک رابطه باز رضایت می دهند تا «بهترین ها را از هر دو دنیا ببرند».
اما هر دو دنیا چیست ؟! و مردم، متأسفانه، بیشتر و بیشتر درگیر ایده «استقلال» در روابط صمیمی خود هستند. نوعی استقلال که منجر به حضور هر شریک در زمانی می شود که راحت باشد.
نوع «استقلال» و رویکرد بی خیالی که باعث می شود مردان این نگرش را داشته باشند (این به قول مرد من است، پس لطفاً بد زبانی را ببخشید):
“دیک من دیک توست”.
این یک راه مطمئن برای از بین بردن مردانگی واقعی است (و این یک سرکوب کننده بزرگ مردانگی واقعی است).
ما با حسادت با تلاش برای فرار از آن مقابله نمی کنیم.
در عوض، ما باید با حسادت به گونه ای برخورد کنیم که به آن احترام بگذاریم و به ما این امکان را می دهد که به معشوق خود نزدیکتر باشیم.
پس چرا راضی شدن به “روابط باز” راه حل بدی برای مقابله با حسادت در یک رابطه است؟
به این دلیل است که تنها کاری که انجام می دهد این است که سرمایه گذاری شما را در مردتان کاهش می دهد.
به جای احترام گذاشتن به میل خود به داشتن او در کنار خود (به استثنای تمام زنان دیگر)، سعی می کنید به این فرد “بهتر” (بخوانید: جعلی) تبدیل شوید که هیچ حسادتی احساس نمی کند و نیازی به نگه داشتن احساس نمی کند. به رابطه ارزشمند شما
این به نظر من نسبتاً عقب مانده است.
چرا؟
زیرا هر چه بیشتر تخم مرغ های خود را روی سبدهای زیادی بپاشید، مردی کمتر به شما وفادار خواهد بود.
گذشته از افرادی که سعی می کنند با داشتن شرکای متعدد یا داشتن یک “رابطه باز” با حسادت مقابله کنند، افراد به خود می بالند که در نهایت استقلال هستند.
بیایید در مورد آن صحبت کنیم.
مالکیت و انرژی زنانه
نوع استقلالی که من در مورد آن صحبت می کنم از این باور ناشی می شود که شما نمی توانید “مالک” کسی باشید. بولوک. شما می توانید صاحب کسی شوید. و نه به روشی که در ابتدا ممکن است فکر کنید.
برای داشتن شریک زندگی به یک فرد خارق العاده نیاز است. لطفا در مورد این فکر کنید. این ایده استقلال یکی دیگر از نابود کننده انرژی زنانه است .
در اعماق وجود، هر زنی با جوهر جنسی زنانه میخواهد مالک باشد.
باور نمی کنی؟ آیا ترجیح میدهید که شوهر/دوست پسرتان اهمیتی نداشته باشد که مردان دیگر شما را کتک بزنند؟
آیا ترجیح میدهید که او به شما اجازه دهد هر کاری را که میخواهید، هر جا که میخواهید، به هر شکلی که میخواهید انجام دهید، بدون اینکه به اندازه کافی از شما در مورد کاری که انجام میدهید بپرسد؟
آیا ترجیح میدهید که مردتان آنقدر به مرزها و استقلال شما احترام بگذارد که وقتی در حال عشقبازی بودید، از ابراز عمیقترین خواستهاش برای شما بترسد؟
آیا ترجیح میدهید که او آنقدر برای «استقلال» ارزش قائل باشد که هرگز با شما تماس نگیرد (حتی اگر از زمانی که گفتهاید بیرون رفته باشید) از ترس خرابکاری یا قطع کردن زمان «مستقل» شما؟
یا ترجیح میدهید مردی را که از بیان آنچه میخواهد نمیترسد، از بیان اینکه شما را آنقدر میخواهد که احساس مالکیت نسبت به شما کند و تا حدودی سرزمیندار باشد، نترسد؟
تا زمانی که مردی اشتیاق خود را نشان ندهد (و آن اشتیاق و آرزو را اشتباه نکند) مردانگی واقعی یا به صورت کامل نیست.
اگر او احساسات واقعی خود را به دلیل ترس از ناراحتی شما یا خراب کردن “استقلال” شما رد کند، واقعاً می توانید به او احترام بگذارید؟
بیشتر در مورد استقلال…
من به استقلال اعتقادی ندارم. حداقل نه به معنای متعارف.
در واقع، من فکر میکنم که عمق، اشتیاق، صمیمیت را از بین میبرد و هدف از با هم بودن با کسی را در وهله اول شکست میدهد.
این استقلال ستایش آمیز همان چیزی است که در پس این ایده رایج است که “وابستگی ریشه همه رنج ها است.”
اما دلبستگی هسته اصلی شخصیت ما است. این ما را زنده نگه داشته است. این شما را زنده نگه داشته است. اگر ساخته نشده بودید که به دنبال وابستگی به مادر و پدرتان باشید (به هر شکلی که می توانید از آنها بگیرید)، می مردید.
زمان هایی وجود دارد که استقلال می تواند چیز خوبی باشد.
مثلا…
بسیاری از زوج ها برای امنیت، ترس از تنها ماندن، ترس از دست دادن منابع، ترس از دست دادن عشق، ترس از رشد و غیره کنار هم می مانند.
در این موارد وابستگی مشکل است. و در این حد، وابستگی می تواند اشتیاق را نیز بکشد.
بنابراین، طبق معمول، باید تعادلی بین این دو افراط پیدا کنیم.
استقلال زمانی خوب است که استقلال را به این معنا میدانید که هر دوی شما انسانهایی با اعتماد به نفس و کامل هستید که برای تأیید یا تحقق خود به یکدیگر تکیه نمیکنند.
بخشی از یک رابطه سالم ، با هم بودن است زیرا می خواهید با هم باشید و انتخاب می کنید زیرا می خواهید هدایای زنانه و مردانه خود را به یکدیگر بدهید.
شما می خواهید طرف مقابل را بدون هیچ صلاحیت، محدودیت یا بهانه ای دوست داشته باشید.
اسرار فاش شد… کشف کنید که چگونه می توانید از این “هنر تاریک زنانه” کمتر شناخته شده برای از بین بردن مردان سمی و در عین حال پرورش جذابیت عاطفی واقعی با مردان با ارزش بالا استفاده کنید. (برای ثبت نام در این کلاس رایگان قبل از اتمام اینجا کلیک کنید.)
چگونه با حسادت در یک رابطه مقابله کنیم: بدانید که حسادت از کجا می آید؟
من معتقدم که از ترس از دست دادن عشق ناشی می شود. ترس از رها شدن ، ترس از دست دادن همان شخصی که تمام این انرژی (محدود) را روی او سرمایه گذاری کرده اید.
همچنین ممکن است از…
ترس از کافی نبودن ترس از اینکه زن دیگری چیزی داشته باشد که ما نداریم. ترس از اینکه زن دیگری زیباتر از ما باشد. ترس از اینکه زن دیگری بتواند چیزی را برای مردش فراهم کند که ما نمی توانیم.
اغلب، این ترسها میتوانند زنی را از عصبانیت به جوش بیاورند – احتمالاً تا حد خود تخریبی شدید (و از این رو تمام زنانگی را از بین میبرند، زیرا او مطمئن نیست که چگونه با آن برخورد کند، و همچنین احساس حسادت را اشتباه میکند).
اکثر زنان فکر می کنند که چون زن دیگری زیباتر است، نمی توانند اندازه گیری کنند یا مقایسه کنند.
هر زن مونثی حق دارد در این مورد نگران باشد. این هدیه ما به جهان و از همه مهمتر – به مرد ما است. این با ارزش ترین هدیه ما است – زیبایی . نه فقط زیبایی ظاهری، بلکه زیبایی درخشندگی ما و زیبایی حضور ما.
اگر احساس کنیم که نمی توانیم این را به اندازه کافی فراهم کنیم، مسلماً ناراضی خواهیم بود یا حسادت می کنیم.
روش سنتی مقابله با حسادت چیست؟
وقتی بزرگ شدم، همه با گفتن جملاتی از این دست با موضوع حسادت برخورد می کردند:
“شما نمی توانید مالک کسی باشید”.
“شما نمی توانید صاحب یک انسان باشید”.
“شما می توانید صاحب سگ شوید، اما نمی توانید صاحب یک انسان شوید.”
این مثل این است که بگوییم به دلیل همه متغیرهای مستقلی که در زندگی خود کنترلی روی آنها ندارید، هرگز به موفقیتی که می خواهید در زندگی خود نخواهید رسید.
درست است – چیزهایی وجود دارد که نمی توانید کنترل کنید – اما چیزهایی وجود دارد که می توانید کنترل کنید (مانند قدرت شخصی خودتان و اینکه آیا می خواهید از آن استفاده کنید یا نه).
در گذشته، من بدون فکر سرم را به توصیه بالا تکان دادم و تمام تلاشم را برای به کارگیری این استراتژی انجام دادم.
با وجود اینکه من یک زن هستم، هرگز نمیتوانم احساس کنم که بخشی از من وجود دارد که میخواهد صاحب مرد من شود و او را نزد خودم داشته باشم.
نه آنطور که یک مرد صاحب یک زن شود، اما من می خواستم آنقدر با مردم صمیمی باشم که هیچ چیز نتواند ما را از هم جدا کند. من آن احساس ثابت عاشق بودن را به استثنای دیگران می خواستم.
تا به امروز، هنوز در زندگی خودم این موضوع را صادق میدانم که شما میتوانید به یک مرد در حالی که مالک او هستید، آزادی کامل بدهید. هیچ زنی نباید مرد را محدود کند. آزادی مرد را محدود کنید و رابطه شما به همان اندازه که از بین رفته است.
پس از گذشت زمان و گفتگوهای طولانی با دوست دختر، متوجه شدم که همه ما به عنوان یک زن چه می خواهیم:
ما چنین رابطهای را میخواهیم که در آن شما و مردتان آنقدر در هم تنیده باشید، آنقدر عاشق باشید، آنقدر به هم علاقه داشته باشید که نتوانید از ورود زن دیگری به زندگی مردتان بترسید.
اینجا را کلیک کنید تا یک محرک عاطفی خاص در هر مرد مردانه را بیاموزید که او را تشویق می کند که بخواهد از شما مراقبت کند، شما را پرستش کند و عمیقاً به شما متعهد باشد.
غلبه بر حسادت برای خوب
و، حقیقت این است: شما می توانید آن را داشته باشید. و حسادت می تواند شما را به آنجا برساند.
در اینجا نحوه خداحافظی با حسادت آمده است. فقط یک راه هست
صاحب او شوید. بدانید که هیچ زن دیگری نمی تواند به اندازه شما به این مرد ارزش بدهد یا این مرد را دوست داشته باشد.
در میل خود برای ارتباط و جذب و در آرزوی تحقق او آنقدر اهمیت دهید و آنقدر نترس باشید که هیچ راهی وجود ندارد که زن دیگری موقعیت شما را تهدید کند.
از حسادت دوری نکنید از آن استفاده کنید.
صاحب مردانگی او. آن را درک کنید و طوری از او مراقبت کنید که هیچ زن دیگری نمی تواند.
از حسادت تشکر کنید که آنجا هستید و به شما سیگنال می دهد که باید قلب و روح بیشتری بدهید.
به یاد داشته باشید که به آن حسادت اتحادیه اروپا می گویند.
این در مورد این نیست که فکر کنید از همه زنان دیگر برتر هستید. این در مورد عشق ورزیدن است که باعث رنجش می شود. و آنقدر ( ارزش واقعی ) دادن که هیچ زن دیگری نمی تواند «چیزی را از شما بگیرد»…
“آنچه را که می دهید نگه دارید – آنچه را که نمی دهید – برای همیشه از دست می دهید.”
و این در مورد نترسیدن از ظرفیت و قدرت واقعی خود در یک رابطه است.
بسیاری از زنان از قدرت خود می ترسند. هر زن یا مردی این قدرت را دارد که شریک زندگی خود را داشته باشد. باز هم، منظورم محدودیت، کنترل و اعمال مبتنی بر ترس نیست.
منظورم ارزش افزودن و در نتیجه دانستن ارزش شماست.
غلبه بر حسادت به مقدار زیادی قدرت نیاز دارد
با این حال، این برای افراد ضعیف نیست.
قدرت و تعهد مورد نیاز احتمالاً قدرتی بیشتر از آن چیزی است که شما هرگز نیاز دارید.
اما اگر واقعا متعهد باشید، این کار را انجام خواهید داد. و اگر واقعاً متعهد نیستید، پس در وهله اول در یک رابطه چه میکنید؟
اینجا هیچ منطقه خاکستری وجود ندارد. شما یا متعهد می شوید یا می روید. وقت کسی را تلف نکن! مخصوصا خودت!
چیز دیگر: از اعتراف آشکار احساسات خود نترسید.
اگر حسود هستید، خیلی بهتر است که به او اعتراف کنید (نه با زباله کردن خانه یا پرتاب نظرات نفرت انگیز به او) به او بگویید که می خواهید روی آن کار کنید.
کاوش آشکار حسادت بر انکار آن ترجیح داده می شود. اگر قرار است با مرد خود صمیمی شوید، پس می خواهید بدانید که هر دوی شما قبلاً در رابطه احساس حسادت کرده اید!
ایرادی ندارد که بپذیرید که می خواهید او شما را درک کند و از شما حمایت کند.
ببینید: وقتی کارهای بالا را انجام میدهید، وقتی شروع به مالکیت واقعی یکدیگر در یک رابطه میکنید، احساس حسادت کمتری خواهید داشت.
شما امن و در عین حال آزاد خواهید بود، به آنچه دارید مطمئن خواهید بود و ارزش خود را برای او خواهید دانست.
امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید. به من اطلاع دهید که در مورد آن چه فکر می کنید. آیا باور دارید که می توانید صاحب کسی شوید؟ نظر شما در مورد روابط باز چیست؟ آیا فکر می کنید حسادت یک احساس بد است؟